عرشیاعرشیا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

ღ♥ღ`*•عرشيا كوچولو•*´ღ♥ღ

اعداد خوش يُمن

سلام عزيزم صبح بخیر سلام بابايي جونم بامداد امروز 11 آذرماه ساعت 04:34:08 دقيقاَ روزشمار وبلاگ سنت را اینجور نشون داد: روز و   ساعت و   دقیقه و   ثانیه امیدوارم این اعداد برات خوش یمن باشه. البته بابایی هم خیلی زحمت کشید و مدام ساعتو داشت تا مبادا ثانیه ای کم و بیش نشه. دوستت داریم عرشیا جون ...
11 آذر 1390

عرشیای عزیز ما...

سلام. خوش اومدین به وبلاگ پسرم بابا جون ایشالله یه هفته دیگه عکساتو بترتیب روزهایی که ازت عکس گرفتیم میزاریم تو وبلاگت.   سلام و درود بر تمام پدران و مادران ایران همه خوشبخت و سرافرازیم که ایرانی هستیم. درود بر ذات پاک آریایی درود بر ذات اصیل ایرانی درود بر هویت ایرانی و درود بر سرزمین مقدس و همیشه جاوید ایران ایران سرزمین ابا اجدادی ما و خاک مقدسی روی زمین درود بر فرزندان و شیر دلان ایران و درود ویژه بر نی نی ها و کودکانی که فردای ایران را می سازند...   ...
11 آذر 1390

محرم آمد و ...

سلام. با عرض تسلیت به مناسبت این ایام به همه ی پدران و مادران و نوزادان پاک سرزمین همیشه ایران:   باز محرم شدو دلها شکست از غم زینب دل زهرا شکست باز محرم شد و لب تشنه شد از عطش خاک کمرها شکست آب در این تشنگی از خود گذشت دجله به خون شد دل صحرا شکست قاسم ولیلا همه در خون شدند این چه غمی بود که دنیا شکست محرم ماه غم نیست ماه عشق است محرم مَحرم درد حسین است و اینم یه شعر زیبا ...در ادامه مطلب     ((بوي كربلا)) دل من وقتي مي گيره واسه كرببلا يه سفر مي رم به مشهد پابوس امام رضا به سرم وقتي هواي خاك كربلا مياد دل من فقط حريم حرم رضا مي خواد چشا...
10 آذر 1390

دعا برای عرشیا کوچولو

سلام بابایی عزیزم عزیزکم امروز یه دنیا دلم برات تنگ شده.خیلی دلم گرفته.ایشالله شنبه زودی بیاد دیدار تازه بشه. خدایا به این محرم و این روزهای عزیز قسمت میدهم پسرم را از هر بدی و بیماری حفظ کن خدایا به این روز های مقدس سوگندت میدهم رنگ بدی و غم را از فرزندم دور فرما خدایا به حق این ساعات بزرگ قسمت میدهم پسرم را آنچنان که باید و شاید و شایسته ی خوبی هاست نیکی و اخلاق نیکو عطاء فرما خدایا از همه ی الطاف بیکرانت سپاسگزارم بابایی عزیزم دوستت دارم. اینم از طرف پسرم: خدایا از اینکه من را سالم آفریدی ممنونم. خدایا من سعی میکنم بنده ی خوبت باشم. ...
10 آذر 1390

قاسم در میانه ی میدان

قاسم بن الحسن در میانه میدان «قاسم بن الحسن» فرزند بزرگ امام حسن مجتبی(ع) كه نوجواني تازه‌بالغ بود نيز در آن جمع حضور داشت و اين صحنه‌هاي شور و شيدايي را مشاهده مي‌كرد. وي از عمو پرسيد:«آيا من هم به همراه يارانت كشته خواهم شد؟» دل امام(ع) براي يادگار برادر سوخت و پرسيد...     «قاسم بن الحسن» فرزند بزرگ امام حسن مجتبی(ع) كه نوجواني تازه‌بالغ بود نيز در آن جمع حضور داشت و اين صحنه‌هاي شور و شيدايي را مشاهده مي‌كرد. وي از عمو پرسيد:«آيا من هم به همراه يارانت كشته خواهم شد؟» دل امام(ع) براي يادگار برادر سوخت و پرسيد: «اي پسرك من! مرگ نزد تو چگون...
10 آذر 1390

برای همسرم(از طرف بابایی)

سلام همسر مهربانم   برای تو که عظمتت برایم دنیایی از شادیها را دنبال دارد برای تو که مثل باران چشمهایت دیدنی است ٬ شهر خاموش نگاهت دیدنی است. زندگانی معنی لبخند توست ٬ خنده هایت بی نهایت دیدنی به بهانه ی باریدن بارون امروز  نهم آبان .اینجا(عسلویه) بارون میاد و من بینهایت از تو دورم. ولی دلم انجا در پستوی تنهایی خانه پیش توست. دوستت دارم تا نهایت کلام از خدای بزرگ نیز متشکرم که چون تویی را برای شریک زندگی ام سر راهم قرار داد. میدونم عرشیا کوچولو این  روزا اذیتت میکنه. ممنونم از همه ی زحماتت. پنجره ی باران خورده ات را باز کن چند سطر پس از باران چشمهایم را ببین که ه...
9 آذر 1390

بابايي دلم برات تنگ شده

سلام بابايي من كه سر كار  هستم تو هم خونه ي بابابزرگي كي ميايي؟ من دلم برات تنگ شده.الان 11 روزه كه نديدمت. بابايي قشنگم همش صداي گريتو   از پشت گوشي ميشنوم. دوستت دارم بابايي نازم. ماماني از تو و مادربزرگ هم ممنونم كه ني ني كوچولو را مواظبتش ميكنين.ايشالله منم شنبه ميام. دوستتون دارم. به افتخار ني ني هاي پاك سرزمين جاويدان ايران.                                              ...
8 آذر 1390